سفر به اردبیل
سلام به پسرکم، به احسان جون ناز گلکم. پسرم 25 تیربود که دوست بابایی به بابا پیشنهاد کرد که باهاشون بریم اردبیل، خلاصه بابایی هم هرطور شد کاراشو جمع و جور کرد . سه روز تعطیل بود و چند روز هم مرخصی گرفت و خلاصه عازم اردبیل شدیم.
و خلاصه تو سفر یک هفته ایمون آستارا، اردبیل، جلفا و تبریز رفتیم
صبح ساعت 5 راه افتادیم و نزدیکای عصر رسیدیم آستارا. شب رو آستارا موندیم و فردا صبح حرکت کردیم سمت روستای زیبای آلنی...واقعا فوق العاده بود هم طبیعتش و هم هواش. از اونجایی که عمو حسین همه ی اون قسمتا رو حسابی آشنا بود از صبح با عمو حسین و خانومش میرفتیم بیرون تا نزدیکای شب. باید خیلی ازشون تشکر کنیم چون فوق العاده مهربون و مهمون نواز بودن.
سفر خیلی خوبی بود و خداروشکر خیلییییی خوش گذشت
عزیزدلم تو هم پسرخوبی بودی فقط تو ماشین حوصلت سر میرفت و باید تو ماشین حسابی سرگرمت میکردم. خب بریم سراغ عکسات نفسم
این عکساتم روی پل معلق در مشکین شهر. تو نصف مسیر و تو کالسکت خواب بودی و تازه از خواب بیدار شده بودی
اینجا با بابایی و عمو حسین رفته بودی استخر آب گرم و بابا تعریف میکرد انقد اونجا ذوق کرده بودی و جیغ زدی که همه دورت جمع شده بودن . قربونت بشم که انقد عاشق آب بازی هستی
این عکسات عزیزم یه جایی اطراف مشکین شهر به نام شهر یئری
اینجا هم عکسات در دامنه های سبلان و طبیعت خیلی فوق العااااادش که هرچی بگم کم گفتم، ما هم اینجا کنار این عشایر ها چادر زدیم و ناهار اینجا موندیم
اینم احسان جونم محو تماشای نشونه گیری عمو حسین و بابا امیر
عزیزدلم اینجا لباس زنبور داری تنت کردی و واسه من زنبور دار شدی عسسسسلم
احسان و رود ارس
این عکسات هم در کلیسای سنت استپانوس در جلفاست
موزه قاجار تبریز
و اینم باغ ائل گلی در تبریز
اینم عشقولانه های تو و بابایی در یک غروب خیلی زیبا.....
دوستون دارم....