اولین محرم
احسان عزیزم! امسال تاسوعا عاشورا رو با اقاجون و مادر جون و عمه محدثه رفتیم مشهد. تو دو ماه و نیمه بودی. خداروشکر تو راه پسر خوبی بودی و نذاشتی مامانی اذیت شه.
برای اولین محرمت دوست داشتم لباس مشکی بپوشی اما به سایز تو لباس قشنگی ندیدم عزیزم. به خاطر همین مامان جون برات یه لباس خجل مشکی دوخت منم اون نوشته ی روی لباستو نوشتم.
فدات بشم لباس خیلی بهت میاد و وقتی میپوشیش خیلی مرد میشی
احسانم این عکسم تو مشهد ازت گرفتم. دوووست دارم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی